روزی , روزگار ازما گذشت قصه یکی بود یکی نبود آن هم گذشت ما ماندیم آن کلاغ سیاه که به خانه نرسید ما هم آوره همچون آن کلاغ سالهای سال تنها و سرگردان یکی بود و یکی نبود آخر قصه همیشه نرسیدن پایان رهگذر زندگی. نعمت خداست
یکی بود. و یکی نبود
یکی ,نبود ,کلاغ ,قصه ,هم ,گذشت ,یکی بود ,یکی نبود ,آن کلاغ ,بود و ,و یکی
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت